روایت انسان سرگشته
نویسنده:
سائول بیلو
مترجم:
فریدون رضوانیه
امتیاز دهید
✔️ روایت انسان سرگشته، غم نامه انسانی است که در جامعه ای (به قولی متمدن) به حضیض می رسد. انسانی سرگشته که در غرقاب جامعه ای صنعت زده اما خالی از اخلاقیات و محتویات همه چیز خود را می بازد. سائول بیلو با نگارش این رمان جامعه ای را که در آن زندگی می کند، به زیر سوال می برد. دهان کجی نویسنده در لابلای داستان آشکار است. دهان کجی به تمدن از نوع غربی. در رمان بیلو همه بیمارند؛ به نوعی: اسیر، مفلوک و بی فردا...
آغاز داستان چنین است:
موسی هرتزوگ به خود گفت: "اگر عقلم را هم از دست داده باشم، باز هم سرحال و قبراقم"
برخی تصور می کردند که عقل او پاره سنگ برمی دارد و برای مدتی خود او هم به سلامت عقلش مشکوک شده بود. به رغم رفتار غریبی که در پیش گرفته بود، احساس اطمینان، سرخوشی، روشن بینی و نیرومندی می کرد. او همچون آدمهای افسون شده برای تمام انسان های زیر گنبد کبود نامه می نوشت. او چنان از این نامه ها به هیجان آمده بود که از اواخر ژوئن با چمدانی پر از کاغذ، از جایی به جای دیگر سفر می کرد...
بیشتر
آغاز داستان چنین است:
موسی هرتزوگ به خود گفت: "اگر عقلم را هم از دست داده باشم، باز هم سرحال و قبراقم"
برخی تصور می کردند که عقل او پاره سنگ برمی دارد و برای مدتی خود او هم به سلامت عقلش مشکوک شده بود. به رغم رفتار غریبی که در پیش گرفته بود، احساس اطمینان، سرخوشی، روشن بینی و نیرومندی می کرد. او همچون آدمهای افسون شده برای تمام انسان های زیر گنبد کبود نامه می نوشت. او چنان از این نامه ها به هیجان آمده بود که از اواخر ژوئن با چمدانی پر از کاغذ، از جایی به جای دیگر سفر می کرد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی روایت انسان سرگشته